داستان سریال با الهام از یکی از بزرگ‌ترین سرقت‌های تاریخ بریتانیا روایت شده است، سرقت برینکس مت در سال 1938 میلادی که طی آن 26 میلیون پوند شمش طلا، الماس و پول نقد از انباری در نزدیکی فرودگاه هیترو لندن به سرقت رفت و ...

فیلم داستان "لورا" که خود را وقف کارش میکند تا بتواند روزی به عنوان اولین مدیر ارشد زن شرکتی که در آن کار می کند منصوب شود. اما پس از بروز یک بحران، مدیران ارشد قصداخراج او را دارند اما "هابز" نظافت چی ساختمان لورا را مطلع کرده و نقشه ای برای سرقت از شرکت را با او در میان میگذارد و ...

داستان سریال درباره دستگیری و محاکمه "دنیس نیلسن" قاتل سریالی با نام مستعار Des را از نگاه 3 فرد مختلف یعنی خودش "نیلسن" ، کاراگاه ارشد "پیتر جی" و زندگی نامه نویس "برایان مسترز" روایت می کند. او پس از کشف بقایای انسانی که باعث مسدود شدن لوله تخلیه در نزدیکی خانه اش شده بود دستگیر شد و ....

داستان این فیلم جنایی و مهیج درباره‌ی مردی جوان به نام لیام است که بعداز بازی‌های المپیک لندن ، اکنون در تلاش است تا اعتماد خانواده‌اش را به خود جلب کند و یک زندگی خوب و شاد برای آنها بسازد. اما اتفاقی غافلگیرکننده و عجیب همه چیز را بهم می‌ریزد و…

رابطه دوستی دو دختر که از زمان بچگی بهترین دوست های یکدیگر بوده اند، زمانی مورد آزمایش قرار می گیرد که یکی از آنها تشکیل خانواده می دهد و دیگری دچار بیماری سرطان سینه می شود ... ...

لاک (تام هاردی) سرپرستی به شدت باوجدان و وظیفه شناس است و زندگی اش را با تکیه بر قابل اطمینان بودن خود ساخته است. در شب قبل از رسیدن به نقطه ی اوج حرفه ای اش تماسی دریافت می‌کند که اتفاقات بدی در پی دارد. او در حین رانندگی به شدت تلاش می کند تا بخش های مختلف زندگی مرتب و طبق اصول خودش را از فروپاشی کامل حفظ کند...

فیلم در مورد یک سفر مرد جوان به یک شکل غیر معمول از کار اسکورت، در یک چشم انداز خیالی از Soho لندن تنظیم شده است...

در دنیای مد سال 1950 لندن، یک طراح لباس با نام رینولد وودکاک به همراه خواهرش مشغول طراحی لباس برای افراد رده بالای جامعه و خانواده سلطنتی هستند تا اینکه رینولد با زنی با نام آلما آشنا می‌شود.

داستان فیلم درباره ی ماموری به نام اوان لیک (نیکلاس کیج) هست که حاضر به کناره گیری از کارش در سازمانی که کار میکند نیست و به شدت پیگیر و به دنبال گیر انداختن آدم خطرناکی هستش که چند سال پیش در حین ماموریتی او را شکنجه داده بود و…

سه سال از آغاز جنگ کلونها گذشته است و شوالی های «جدای»، «ابی وان کنوبی» و «آناکین اسکای واکر» بسختی جنگیده اند. «آنا کین» (کریستین) که به طور پنهانی با «سناتور پادمه» (ناتالی پورتمن) ازدواج کرده، از ترس از دست دادن او و تحت فشار «صدراعظم پالپاتاین» (مک دیر مید) و دوستی کنوبی (ایوان مک گریگور) تصمیم می گیرد به نیروی تاریکی بپیوندد...

۱۰ سال بعد از تلاش برای نجات نابو، کهکشان در آستانه جنگ داخلی قرار می گیرد. تحت رهبری «جدای» خائن، هزاران سیستم خورشیدی تهدید به جدا شدن از جمهوری کهکشانی می شوند. شاگرد هوشیار و لجوج «جدای» که یک شوالیه دلیر است به همراه ملکه به قلب این کشمکش کشیده می شوند و جنگ آغاز می شود...

فدراسیون تجاری، رفت وآمد به سیاره صلح جو نابو را به منظور حل یک کشمکش تجاری کهکشانی مسدود کرده‌است. صدراعظم والوروم، رئیس مجلس سنای جمهوری کهکشانی به طور محرمانه دو شوالیه جدای به نامهای کوای‌گان جین و شاگرد او اوبی‌وان کنوبی را برای دیدار با فدراسیون تجاری و حل بحران به آنجا می‌فرستد، غافل از اینکه فدراسیون تجاری با یک لرد سیت مرموز، دارت سیدیوس هم‌پیمان گشته که به آنها دستور داده است تا با ارتش عظیم درویدهایشان به نابو حمله کرده و دو شوالیه جدای را به قتل برسانند...